– خلبان با دید عملیات پرواز شرکت هواپیمایی را به صورت عملیاتی و روزمره مدیریت می کند و فاقد نگاه لااقل میان مدت است و عمده تفکر وی انتقادی است.
– کنترلر ترافیک هوایی فرودگاه را بر اساس محدودیت های عملیاتی مدیریت می کند و از دریچه مدیریت ترافیک هوایی به همه موضوعات هوانوردی می نگرد و همان فرهنگ کاری بخشی را می خواهد تسری دهد و عمده تفکر وی تجسمی و انتزاعی است.
– مهندس فنی نگاه صلب و مکانیکال به شرکت دارد و درک اقتصادی از ماهیت کار خود ندارد و عمده تفکر وی تحلیلی است.
– کارشناس مالی شاغل در هوانوردی نگاه تونلی هزینه محور دارد و درآمدهای از دست رفته را نمی بیند ضمن آنکه به دلیل فقدان درک عملیاتی نمی تواند هزینه های عملیاتی واقعی را به درستی تفکیک و احصاء نماید و عمده تفکر وی شمارشی است.
– همکار فعال در بخش هوانوردی به دلیل سابقه نظامی بارها عملیات پروازی را مأموریت دیده و قوانین و مقررات را زیرپا گذاشته و یا نادیده Override می گیرد و عمده تفکر وی هدف محوری است.
– همکار محترم شاغل در سازمان هواپیمایی کشوری به عنوان نهاد ناظر بر هوانوردی کشور ضعف نسبتاً زیاد دانشی نسبت به افرادی دارد که قرار است بر آنها نظارت کند. عمده تفکر وی واکنشی و تکانشی است.
– استاد فرهیخته و علمی هوانوردی نتوانسته اجزاء و سیستم های هوانوردی را با وجود سال ها کار به درستی بشناسد و مسائل هوانوردی پیرامون خود را به اشتباه درک می کند و به عنوان مثال مسئله کمبود ظرفیت اسلات فرودگاهی در توالی عملیات باندهای فرودگاهها Sequencing را در مدیریت شرکتهای هواپیمایی تعریف کرده و می فهمد.
– دیسپچر پیگیر و باانگیزه استاد انداختن توپ در زمین سایر بخش هاست و هنوز اجزاء به هم پیوسته شرکت هواپیمایی خود و فرودگاه را به درستی درک نکرده است.
– مسافر پروازی به دلیل عدم شناخت از زنجیره های مختلف بخش های ارائه دهنده خدمات سفرهای هوایی، هرگونه نقص یا مشکل در طی سفر هوایی خود را از چشم شرکتهای هواپیمایی می بیند.
– مدیر فرودگاه به دلیل سابقه امنیتی یا حراستی یا گزینشی فرودگاه را بر اساس نگاه مچگیری ها و حذفی مدیریت می کند و حلقه های مشخص و بسته با میانگین معدل هشیاری و هوشیاری پایین را به جهت امکان کنترل و هماهنگی به کار می گمارد و عمده رتق و فتق امور را بر اساس بده بستان های روابطی و رایزنی و لابی می خواهد به پیش ببرد و به دلیل ضعف علمی خود با مدیریت تخصصی هوانوردی ضدیت دارد.
– مدیر هوانوردی به دلیل آنکه در بخش های دیگری بوده و فاقد ذهنیت هوانوردی Aviation Minded درست است مجموعه خود را بر اساس دانش ضمنی پیشینی خود اداره می نماید.
– مدیر شاغل در هوانوردی متوجه شده است درآوردن اداهای مناسک مذهبی و شعائر سیاسی فارغ از اعتقادش باعث تحکیم جایگاهش می شود و فقدان کارآیی و اثربخشی خود را با این اهرم تزویر به صورت موثری جبران می کند.
– سناریوهای دیگر را شما بگویید: